سلام عزيزان.به عمق تنهايي خوش آمديد.عزيزان من به ديدن وبي نميام پس دعوت نکنيد که شرمنده بشم.اميدوارم لحظات خوبيو در عمق تنهايي داشته باشيد.اگه نظري پيشنهادي انتقادي داشتيد بهم بگيد ممنون

عمــ ـــق تنهــ ـــایی

گاهی تنهایی ام آنقدر عمیق است*که در آسمان هم احساس میکنم در قفسم.










میخــــــواهم عوض شوم !

چرا بایـــــد دلتنگ آغوشت باشم ؟

میخـــــــواهم تــو دلتـــــنگ آغوشـَــم باشــــی !

میخـــواهم آن سیــــب ِ قرمزِ بالـــای درخــــــت باشــَـــم

در دورتـــــرین نــُـقطه . . .

دقت کن !!!

رسیدن بـــــه مــَــن آسان نیـــــست

اگر هـِــمـَــتـــَـش را نـــَـداری

آسیــــبی به درخت نــــزن

بـــــه همان سیــــب هایـــــ کِرم خورده ی روی زمــــــین قانـــــــــــــع

بــاش ... . 

 ˙·٠•●♥ ƹ̵̡ӝ̵̨̄ʒ ♥●•٠·˙  

آدما باهم فرق دارن

یه چیزی ممکنه یکی رو نابود کنه

ولی رو کس دیگه اثر نداشته باشه...

..................................................................................

شاید کودکان از زندگی چیزی میدانند که ان را با گریه کردن اغازمیکنند......

_________________________________alone for ever

 

+نوشته شده در یک شنبه 24 / 9 / 1391برچسب:جملات عاشقانه جدید,جملات تنهایی جدید,جملات جدید عاشقانه,جملات جدید تنهایی,جملات جدید غمگین,,ساعت19:33توسط آرمین نخستین | |


دارم فکر می کنم

کسی که با رفتنش خوشبختی رو ازت میگیره

چه جوری می تونه بهت بگه :

روزی هزار بار برات آرزوی خوشبختی می کنم ...!! 

 ˙·٠•●♥ ƹ̵̡ӝ̵̨̄ʒ ♥●•٠·˙ 

غمگـیـــن تــریـن جــای خــاطــره اونجــاییـه کــه کــم کــم


احســاس میکنــی چهـــرش هم داره از یــــــادت میـــرِه ...!

 ˙·٠•●♥ ƹ̵̡ӝ̵̨̄ʒ ♥●•٠·˙ 

•.♥کسی که نشسته است

همیشه خسته نیست...

 شاید جایی برای رفتن نداشته باشد... .
♥.•


وقتی نه دستی برای گرفتن است،
نه آغوشی برای گریه،
نه شانه*ای برای تکیه؛
انتظار نداشته باش خنده*ام واقعی باشد مادر !!!
می خندم تا تو آرام باشی…
این روز*ها فقط زنده*ام تا دیگران زندگی کنند
 

 ˙·٠•●♥ ƹ̵̡ӝ̵̨̄ʒ ♥●•٠·˙ 

تک درختی تنها هستم که در بیشه زار رویده ام کسی نیست که بمن تکیه کند

 ˙·٠•●♥ ƹ̵̡ӝ̵̨̄ʒ ♥●•٠·˙ 

سادگي را دوست دارم چون با صداقت است هيچ دروغي درآن راه نداردمانندکودکي است که با چشمان معصوم اش به همه نگاه ميکند وبا معصوميت اش هزاران حرف به دنيا ميزند

 ˙·٠•●♥ ƹ̵̡ӝ̵̨̄ʒ ♥●•٠·˙ 

چه غریب ماندی ای دل !
نه غمی ، نه غمگساری
نه به انتظار یاری ،
نه ز یار انتظاری
غم اگر به کوه گویم
بگریزد و بریزد
که دگر بدین گرانی نتوان کشید باری...


ديدي اي دل عاقبت زخمت زدند؟
گفته بودم مردم اينجا بدند
ديدي آخر ساقه جانت شكست ؟
آن عزيزت عهدوپيمانت شكست؟
ديدي اي دل درجهان يك يار نيست؟
هيچكس در زندگي غمخوار نيست؟
آه ديدي سادگي جان داده است؟
جاي خود را گِل به سيمان داده است؟
ديدي آخر حرف من بيجا نبود؟
از براي عشق اينجا ، جا نبود؟
نوبهار عمر را ديدي چه شد؟
زندگي را هيچ فهميدي چه شد؟
ديدي اي دل دوستيها بي بهاست؟
كمترين چيزي كه مي يابي وفاست؟
ديده اي گلها همه پژمرده اند
رنگها در دود و سرما مرده اند
آري اي دل ! زنده بودن ساده نيست
بين آدمها يكي دلداده نيست
بايد اينجا از خود اي دل گم شوي
عاقبت همرنگ اين مردم شوي !

نمییخوااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااام بشم


هــمـــه آدمـهـــا قـابـلـیت ایـن را دارنـد کـه هـر لـحـظـه دلـی بـبـازنـد بـه خـط و خـال دلـبـرکـی و ...



آدمـهـــای بـیـشـمــاری هـسـتـنــد کـه در ایـن بـازار هر روز مـتـاعـی انـتـخـابــ مـی کـنـنـد..



امـا آدمـهــای خـیـلـی کـمـی هـسـتـنـد کـه بـا وجـود آگـاه بـودن از ایـن قـابـلـیـت و رونــق ایـن بـازار



یـکــ انــتــخـــابــ مـی کــنــنــد..بـه آن انـتـخــاب احـتـرام مـیـگـذارنــد ،بـه آن عـشـق مـیورزنـد و وفـادار



مـی مــانــنــد،تــا زمـانـی کـه بـه صـحیـح بـودن انـتــخـاب خـود ایـمـان دارنـد ...



هســتـنــد ایـنـگـونـه ادمـهــا ..امـا خـیـلـی کـم ...خـیـلـی خـیـلـی کـم ...


غمگين توي تنهايي نشستم
بغض سرد و بي صدامو تو چشاي تو شكستم

طعم تلخ گريه ها مو كسي اينجا نميدونه
چه غريبه توي دنيا لحظه هاي عاشقونه

به هواي چشم خيسم ديگه ابري نمي باره
تو شباي خالي من نميخنده يه ستاره

جاده ي از تو گذشتن پيش رومه تا هميشه
تو نموندي تا ببيني آخر قصه چي ميشه

سايه اي خسته تر از شب و تو با پاي پياده
آخر قصه همينه من و تنهايي و جاده


اینجا حریم من است

حریم قلب کوچکم !

قفس تنهایی من

و حرفهای نگفته ام ...

من در این قفس به معنای عشق رسیده ام

و درین سکوت اشک ریخته ام

و به تنهایی خویش اعتراف می کنم !

کسی دلش برایم نسوزد

من این قفس را دوست دارم و تنهایی ام را !...

و حالا این بزرگترین سرمایه ی من است

که عشق را در این قفس به تماشا نشسته ام ......

•.♥خــــدا پــــرسیــــد: میخــــوری یــا میبــــری؟

مــــن گفتــــم میخــــورم

چــــه مـــی دونستــــم لــــذت هـــا رو میبـــرنــد حســــرت هــا رو میخـــورند♥.•

 


  ای اشک! گرم و آرام ببار بر گونه ی بیمار من! 


ای غم! توهم لذت ببر از این همه آزارمن!


خدا یک زن افرید و یک مرد ..

موندم پس این همه نامرد از کجا پیدا شد!  

•.♥من اگرمیخندم ،تنها به اجبارعکاس است، وگرنه من کجا! خنده کجا!♥.• 

______________

+نوشته شده در پنج شنبه 14 / 7 / 1390برچسب:جملات عاشقانه,جملات جدید عاشونه,جملهای جدید تنهایی,جملات جدید غمگین,جملات غم انگیز,,ساعت22:51توسط آرمین نخستین | |


قرار نبود تو این قفس بمونم چشم انتظار بری با عشق خودت من بی خبر از این قرار قرار نبود این عشق پاک به دست تو بشه هلاک تو باشی سهم اسمون من اسیر دست خاک...... 

•.♥زخمــی بـه دلـــــم مـــانده

دلتــ را قـــــرض میـــدهیــ

 امـــشب را مــــرحــــم بـــــاشد♥.•

_____________


من نه عاشق هستم
و نه محتاج نگاهی
که بلغزد بر من من خودم هستم
و یک حس غریب که
به صد عشق و هوس می ارزد
من نه عاشق هستم
نه دلداده به گیسوی بلند
و نه آلوده به افکار پلید
من به دنبال نگاهی هستم که
مرا از پس دیوانگی ام می فهمد
 

خداوندا !


مگر نه اینکه من نیز چون تو تنهایم


پس مرا دریاب


و به سوی خویش بازگردان ،


دستان مهربانت را بگشا


که سخت نیازمند آرامش آغوشت هستم

  

 

فقط رفت

بدون کلامی که بوی اشک دهد..

فقط رفت

بدون نگاهی که رنگ حسرت داشته باشد

فقط رفت
و من شنیدم که توی دلش گفت:

"راحت شدم ..."

 

 

کاری به کار عشق ندارم من هیچ چیز و هیچ کسی را دیگر

در این زمانه دوست ندارم انگار

این روزگار چشم ندارد من و تو را یک روز خوشحال و بی ملال ببیند

زیرا هر چیز و هر کسی را که دوست تر بداری

حتی اگر که یک نخ سیگار... یا زهرمار باشد

از تو دریغ می کند پس من با همه وجودم

خودم را زدم به مردن تا روزگار ، دیگر

کاری به کار من نداشته باشد این شعر تازه را هم....

ناگفته می گذارم... تا روزگار بو نبرد

گفتم که

کاری به کار عشق ندارم!

 


حکایتـــــ من

حکایت ماهی تُنگ شکستـــه ایســـت

که روی زمین دل دل می زند ..

و حکایتــــــ تو

حکایت پسرک شیطان تیر کـــــمـان به دستی

که نفس های او را شـــــماره می کند ..

 
 

•.♥چشم گذاشتی ، رفتی ... تا همیشه شمردن ، شرط بازی نبود ! ...♥.•
________________________ 


سخته عاشق باشی ولی هیشکی ندونه

اشکاتو زودی پاک کنی تا کسی ندونه

سخته دوسش داشته باشی ولی ندونه

سخته نگاهش بکنی اما نخونه

قشنگی عشق که میگن شاید همینجاست

سخته به قربون چشاش بری تو رویا

قدم قدم گریه کنی کنار دریا

سخته همش تو فکر باشی شاید نخوادت

خاطره هات ورق ورق بیاد به یادت

(عکس خودمهاااا قشنگ شده؟)

باز یکی بود ، یکی نبود...نه...زیر این گنبد کبود ،
سهم من از ستاره ها ، حتی یه چشمک هم نبود،

صدای قلب ساده رو کسی ازم نمیخره ،

چرا همیشه بی کسی، سهم دل ساده تره.....!!!!
اصلا چرا همیشه یکی بود یکی نبود
چرا اون دوتا یکی با هم نبودن 

چه غريبانه رفت
آن پرنده کوچک
وقتي از صداي گريه ام
خسته شد ! ! !
((او حق داشت
من خنده را از ياد برده بودم ))

عشق فراموش کردن نیست ، بخشیدن است . گوش کردن نیست ، درک کردن است . دیدن نیست ، احساس کردن است . جا زدن نیست ، صبر کردن است و ادامه دادن است

•.♥بیا تا برایت بگویم چه اندازه تنهایی من ...بزرگ است ...♥.•
 _______________________


چرا به سر نمی شود خزان قصه های من
چرا نمی رسد به گوش طنین نعره های من
مرا به خلوتی رسان ترانه ای ساز کن
این شب بی ستاره را تا سحر آواز کن
مرا بخوان امید جان که در سکوت خوانده ام
گوشه نشین غربتم در انتظار مانده ام
بیا بیا عطش شکن بیا بیا که تشنه ام
بیا بیا به یاد آن سینه ی ریشه دشنه ام

.......................................................

تـو بآشی
مـن بآشمـ ؛

و ...

هــیچ ! دُنــیـآ همـ ارزانی ِ خودشآن!

.....................................................

سیگارش را می گذارد زیر لبش و می گوید :

آتیش داری داداش ؟!

جواب می دهم :

توی جیبم که نه ...
ولی در دلم دارم ...

به کارت میاد .........؟!

..................................................

کاش می*دانستی
من سکوتم حرف است
حرفهایم حرف است
خنده*هایم حرف است
کاش می*دانستی
می*توانم همه را پیش تو تفسیر کنم
کاش می*دانستی
کاش می*فهمیدی
کاش و صد کاش نمی*ترسیدی
که مبادا دل من پیش دلت گیر کند
یا نگاهم تلی از عشق بدستان تو زنجیر کند
من کمی زودتر از خیلی دیر
مثل نور از شب چشم تو سفر خواهم کرد
تو نترس...
سایه*ها بوی مرا سوی مشام تو نخواهند آورد
کاش می*دانستی
چه غریبانه به دنبال دلم خواهی گشت
در زمانی که برای غربتت سینه دلسوزی نیست
تازه خواهی فهمید
مثل من عاشق مغرور شب*افروزی نیست
__________________

+نوشته شده در شنبه 29 / 6 / 1390برچسب:جملات عاشقانه,جملات عاشقونه,جملهای جدید عاشقانه,جملات جدید غمگین,,ساعت18:34توسط آرمین نخستین | |


اشکهای من از غصه نیست

فقط… چشمهای من خجالتیست
چشمانم به وقت دیدنت ” عرق ” میکند !

اما… تو این را باور نکن… غصه از اشکهای من میبارد…! 

چه اشتباه بـزرگیست ، تلخ کردن زندگیمان

برای کسی که... در دوری ما

شیرین ترین لحظات زندگیش را سپری میکند . . .

•.♥هر آشنایی تازه ، اندوهی تازه است...
مگذارید که نام شما را بدانند و به نام بخوانندتان.
هر سلام ، سرآغاز دردناک یک خداحافظی است .♥.•

_________________

?

Love Icons

Love Icons



با کليک روي +? عمق تنهايي رادر گوگل محبوب کنيد

style=div style=0&br onmouseover=br20br